Sunday, March 14, 2010

ای یار، ای یگانه ترین یار، چه مهربان بودی وقتی دروغ می گفتی

Alone by psychofunk


تو اکنون ز عشقم گریزانی

غمم را ز چشمم نمی خوانی

از این غم چه حالم نمی دانی




Monday, February 1, 2010

من جام جم ـَ م، ولی چون بشکستم هیچ


می گفت: اومده تو خواب خواهر شوهر نیکی
گفته شب اول قبرم خیلی سخت بود
فقط عروسای بهزیستی کمکم کردن
بعد گفت: تازه خیلی رعایت می کرد و حواسش به کاراش جمع بود، با این حال می گفت شب اول قبرش سخت بوده براش
....

سروشم، شب اول قبر را بر ما آسان بگردان
آمین



An_empty_grave_for_you_by_RenMason

Saturday, January 16, 2010

ولی بدبخت یارو نادونه - نمی دونه زندگی می شه وارونه - وقتی که سنَش بالاتر رفت می فهمه که چقدر بوده بدبخت

....
چشم به هم بزنی می بینی رفت عمرت
واسه همینه که دلا می گیره هر جمعه
واسه گرگ های بیابون شدی طعمه
هنوز وقت داری برگرد نخور غصه
...
ای دختر آواره ی شهر رویا
چرا شدی قربونی این دنیا


TM bax
V.I.P

آرزوهای توخالی




پسرک بادکنک فروش تمام روز بادکنک فروخت و روز تموم شد
فقط 11 تا مونده بود
درست به اندازه آرزوهاش
11 تا آرزو
11 تا بادکنک
هر بادکنک رو به احترام یه آرزوش ترکوند
یه بادکنک برای دیدن دوباره مادرش که مرده بود
یه بادکنک برای سلامتی پدرش که اعدام شده بود
یه بادکنک برای خریدن یه کفش برای خواهرش که پا نداشت
یه بادکنک برای پیر مرد همسایه که می خواست سه سالش باشه
یه بادکنک برای رفتن به خونش که تو زلزله ویرون شده بود
......
.....
....
...
بادکنک ها یکی یکی ترکیدن و آرزوهای اون توی هوا رها شدن
دیر یادش اومد که آرزوی پرواز داشت.
می شد با اون بادکنک ها پرواز کرد؟

Monday, December 28, 2009

حسینای خوب من


Ashura___Ya_Hossein_by_dozli

می گفت هر دوره ای شمر و یزید خودشو داره
اما حسین برای تمام دوران ها فقط یکی بوده و هست
حسین یکی بود و دیگه نیست
...
حسینای خوب من
کاش بیای و یه بار دیگه زنده کنی دین ـِ تو، دین ـِ مونو
حسینای خوب من
عاشورات، عاشورایی بود امسال

پ.ن: "حسینا" - سال بلوا - عباس معروفی

Tuesday, October 27, 2009

فصل سرد رو اینجوری می پسندم

Falling cold by dina-bv



پالتو بلند پشمی تنم کنم
و
کیف انگلیسیمو بذارم زیر بقلم
بعد
دستکشای چرممو دستم کنم
و
انگشتر برلیان نشانم که کادوی سالگرد ازدواجمه دستم کنم
بعد
شال دست بافت هندیمو بندازم روی سرم
و
بوتای بلند ایتالیایی مو تا زانو بالا بکشم
و
عطر پاریسیمو بزنم
و
دستمو مثل تازه نامزدا بذارم تو دست مرد زندگیم
و نهایتاً
روی برگ های پاییز یا برفای زمستون قدم بزنم

فصل سرد رو دوست دارم با همه تجملات و لوکس بودنش
خوب من اینجوریم
کهنه
تجملی
کلاسیک
فیروزه ای
طلایی

Monday, October 26, 2009

click!

لحظه های زندگی با یه دکمه می شه یه خاطره


story of my life by_introvertevent