Wednesday, December 8, 2010

وقتی ما حقوق خوانده ها احساس بی سوادی می کنیم

یادم هست که چهار سال تمام در گوشمان کردند که برای تصویب قانون، مجلس یا همان قوه مقننه که از اسمش هم پیداس، باید اقدام به کار کند، و بعد برای تطبیق با شرع مبین اسلام و قانون محترم (!) اساسی به شورای نگهبان بره تا فقها (نه حقوقدانان) اعمال نظر کنند و در صورت بروز اختلاف نظر، مجمع تشخیص مصلحت نظام رأی نهایی رو صادر می کنه. قوه مقننه تنها، اجرا کننده قانون و برقرار کننده عدالته.
طبق عادت بد همه روزه‌ام سراغ کیوسک روزنامه‌فروشی می‌رم و به تیترها نگاه میاندازم. جام جم از قول رئیس محترم (!) قوه قضاییه تیتر زده: "سارقان مصلح از این پس اعدام می‌شوند." یادم هس که برای همان قطع ید هم وجود 25 شرط توئماً (از دیکته ش مطمئن نیستم، بی سوادیس دیگر) لازم بود که گاهی جمع شدنشان کنار هم محال می‌آمد. سر کلاس هم وقتی دوستی از (قاضی) مرتضوی پرسید منظور از قطع ید کدام ناحیه هست؟ به شیوایی و با همان لحجه شیرین که حقوق را حگوگ تلفظ می‌کند پاسخ دادن، همون کتفه دیگه (و نشان دادن). خدا لعنت کند اساتید خائن و نان حرام خوری را که به ما اشتباه درس دادن و گفتن فقط 4 انگشت!
چشمم که الهی کور شه و نبینه، به روزنامه دیگری می‌افته، آفتاب یزد تیتر زده: "رئیس قوه قضاییه: همه متجاوزان به عنف را اعدام می کنیم." خوب رئیس محترم (!) لطف کرده و جرم دیگری رو مستوجب نفی حیات دونسته.
حالا نمی دونم چرا برای سردبیر آفتاب یزد این تجاوز به عنف جالب بوده و برای سردبیر جام جم سرقت مصلحانه. باید ریشه‌یابی کرد در کودکیشان!
در این دهکده واقعاً کوچک جهانی که دیگر کوه هم به کوه می‌رسه، چه برسه آدم به آدم، همه حقوقدانان ابله دروغگو دارن از مجازات اعدام کم می‌کنن و اون وقت این آقای محترم (!) که خدا از ما نگیرتشان وگرنه در ظلم و ستم شیرجه می‌زنیم، نشسته تو مجلس خودش و فرت و فرت حکم اعدام تصویب می کنه، خدا خیرش رساند!
خوب البته فامیل داشتن در نظام هم محسناتی دارد، شاید شب گذشته که دور هم جمع بودن، بعد صرف شام و چای و قلیان (!) کمی هم کارای فردارو راست و ریس کردن و چند لایحه‌ای رو به تصویب رسوندن! خوب ایرادش چیه؟ پدر و برادر من هم که با هم کار می‌کنن، شب قبل برنامه‌ریزی‌های فردارو می‌کنن، اما تنها فرقش اینه که اونا دولت مرد نیستن!
از همه اینها که بگذریم، از رئیس محترم درخواست دارم بعد اینکه کارش با این اعدامی‌ها تمام شد، یه چندتایی هم نفی بلد برای این اساتید ما که پول و وقت و زندگی ما را به جوی ریختن تصویب کنن! انگار آن استعفاهای اجباری کافی‌شان نبوده پدرسوخته‌ها! تازه بدهند بلدالملک پدر پدر پدر سوخته‌شون رو هم دربیاره!

پی نوشت: ما ایرانی‌ها عادت داریم بجای حل مسئله صورت مسئله را پاک کنیم! این رئیس محترم که مثل آن قبلی از کشور دوست و برادر و همسایه نیست که از ایرانی جماعت مستثنی باشد.

Thursday, November 4, 2010

ابری ـِ خوب



در این هوای ابری، ستاره‌هایم را به آسمان قرض می‌دهم
باشد که جبران کند!!

آسمانش روشن باد



Wednesday, October 6, 2010

منتظرم، زود بیا

شمال سیبری باشه یا تو جنگلای آمازون؟
سـاحل اسـکندریه یا تو اوزاکـای ژاپن؟
بـگو تو تاج محـل باشه یا تـوی کاخ الیـزه؟
میدون سرخ مسکو یا خیابون شانزالیـزه؟

قرارمون کجاس، بگو؟ میام اگرچه مشکلهپایین برج پیزا یا بالای برج ایفله؟
دلم می خواد بمن بگی که انتخاب تو چیه؟
موزه‌ی لوور پاریسه یا آرمیتاژ روسیه؟

قرارمون کجا باشه؟
فقط بگو کجا بیام؟
چه کوچه‌ای، چه ساعتی؟
تو سایه می‌شی پا به پام؟

مشتاق دریای خزر یا که کانال سوئزی؟
آبـادانُ دوست داری یا جاکارتای اندونزی؟
مُ خُودمُ می رسونم، فقط به مُ بگو بیا
تو صحرای آریزونا یا آبشار ویکتوریا؟

می‌کشونی قلب منو تا معبدای بودایی
تو خوب منو جذب می کنی، جزیره‌ی برمودایی!
حتی میام کره‌ی ماه، هر جایی که اونجا تویی
خورشیدمی، حتی توی خونه‌های اسکیمویی

قرارمون کجا باشه؟
فقط بگو کجا بیام؟
چه کوچه‌ای، چه ساعتی؟
تو سایه میشی پا به پام؟

بریم پیش اهرام مصر، یا دیوار بلند چیـن؟
رو آسمون با هم باشیم، یا اینجا رو همین زمین؟
برای بوسیدن هم (رسیدن به هم)*، قلعه‌ی شوش یا پرسپولیس؟
اگه بخوای با هم می‌ریم، به معبد آکروپولیس (اگه بخوای قرارمون پله‌های آکروپولیس)*

کازابلانکا بهتره یا بندر والنسیا؟
آنتالیا رو دوست داری یا سیسیل ایتالیا؟
علاقه هامونو کجا، باید به همدیگه بگیم؟
کجا میشه به هم رسید؟
تو واتیکان یا اورشلیم؟ (خودت بگو کجا بریم)*

قرارمون کجا باشه؟
فقط بگو کجا بیام؟
چه کوچه ای، چه ساعتی؟
تو سایه میشی پا به پام؟


* قسمت‌هایی از ترانه که در آهنگ عوض شده.

تو واتیکان یا اورشلیم؟ وقتی که مذهب فقط مذهب عشقه، دیگه چه فرقی می‌کنه من مؤمن باشم و تو کافر.


این روزها رو فقط آهنگ و دلتنگی و خاطره می‌گذرونه
روزهایی که نبودن کسی، چیزی، حسی ـ مدام کشش می‌دهد
روزهایی که با شنیدن آهنگ‌هایی چون کوچه ملی یاد حرف عباس کیارستمی می‌افتم که می‌گفت برای ساخت فیلمم به ژاپن می‌روم چون اینجا امنیت شغلی نداریم
امنیت شغلی که هیچ عزیز جان، مجالی برای آرزو کردن هم نداریم
و می‌دانی چرا اسمی از یغما گلرویی جلوی سروده‌هایش در آلبوم ساعت 25 نیست؟
....
چون ما اینجا پای سند اموال معنویمان هم حتی اجازه امضا زدن نداریم

شما که درس خوندید و سواد دارید، شما که دکترید و لیسانس دارید
ساعت 25 رو بخرید و گوش کنید.

رضا یزدانی
علی کمارجی نژاد ترانه‌سرای میعادگاه
یغما گلرویی
حامد بهداد که جز این وب‌سایتی پیدا نکردم


Monday, September 20, 2010

شهزاده رویای من

این روزها تنها آهنگ‌ها نوازشگر دل تنگم هستند

جانم رسیده از غصه بر لب
هر روز و هر شب در انتظارم به خدا

باهم گوش کنیم از اینجا

Saturday, September 18, 2010

رنگ چشات

تو که چشمات خیلی قشنگه

رنگ چشمات خیلی عجیبه

تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجبیه

تو که چشمات خیلی قشنگه

رنگ چشمات خیلی عجیبه

تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجبیه

میدونستی که چشات شکل یه نقاشیه که تو بچگی میشه کشید

میدونستی یا نه

میدونستی که تو چشمای تو رنگین کمون و میشه دید

میدونستی یا نه

میدونستی که نموندی

دلم و خیلی سوزوندی

چشات و ازم گرفتی من و تا گریه رسوندی

میدونستی که چشامی همه ی ارزوهامی

میدونستی که همیشه تو تموم لحظه هامی

میدونستی همه ی ارزوهام واسه ی چشم قشنگ تو پروندم رفتش

میدونستی یا نه

میدونستی که جوونیم و واسه چشم عجیب تو سوزوندم رفتش

میدونستی یا نه

میدونستی که نموندی

دلم و خیلی سوزوندی

چشات و ازم گرفتی من و تا گریه رسوندی

میدونستی که چشامی همه ی ارزوهامی


پ.ن: منو یاد همه هستی‌م می‌اندازه، که این روزا دلم خیلی براش تنگه

از اینجا دانلود کنید

Thursday, September 9, 2010

مرا دریاب

by_Cecilio_M._Ricardo_Jr


دلم برایش تنگ است
و به تمام آدم‌هایی که نداشته‌های من را دارند
حسادت می‌کنم



Friday, August 20, 2010

وای بر شما...


تا وقتی ابله‌هایی هستند که به حرف خاله‌زنک‌ها گوش‌ـِ‌جان بسپارند
خاله‌زنک‌ها هیچ وقت خفه نمی‌شوند
وای بر شما